روش مسير بحراني(CPM( Critical Path Method
اشكالات این نمودارها و عدم كارآیی آنها در پروژههای بزرگ، مدیران را به فكر استفاده از تكنیكها و فنون دیگری از جمله روش مسیر بحرانی و فن ارزشیابی و بازنگری برنامه انداخت.[3]
در دهه 1950 میلادی گروهی از دانشمندان رشته تحقیق در عملیات(Operation Research) به فكر ایجاد روشی برای برنامهریزی پروژهها افتادند. آنها تكنیكی را به عنوان طولانیترین مسیر غیر قابل كاهش رویدادها، برای اجرای پروژه تعمیرات اساسی یك نیروگاه برق ابداع نمودند. این تكینك بعدها به عنوان تكینیك ترتیب اصلی نامیده شد؛ که شباهت بسیار زیادی به روشهای CPM و (Program Evaluation and Review Technique)PERT داشت. ولی این روش هرگز به صورت رسمی چاپ و منتشر نشد. تقریبا همزمان با این رویداد(1957)، شركت تولیدی دوپان، یك گروه تحقیقاتی را مأمور بررسی روش كاربردهای جدید مدیریت در امور مهندسی شركت نمود. این گروه بعدها با دكتر جان ماچلی از مركز پژوهشهای علمی شركت یونیواك و مهندس كلی، از شركت رمینگتون تكمیل شد. این گروه موفق به ابداع روش CPM شد.
این روش برای اولین بار در پروژه ساخت یك كارخانه برای شركت دوپان بهكار گرفته شد. پس از آن شركت دوپان برای تعمیرات اساسی، در یكی از كارخانجات خود كه دارای سیستم تولیدی پیوسته بود، از CPM استفاده كرد. برای انجام تعمیرات باید این خط تولید متوقف میشد؛ بنابراین هرگونه اقدام و ابتكاری كه در كاهش زمان تعمیرات میتوانست مؤثر باشد، كمك مهمی به شركت میكرد. با استفاده از روش CPM زمان كل تعمیرات از 125 ساعت به 93 ساعت و در دورههای بعدی به 74 ساعت کاهش پیدا کرد.[4]
اساس روش CPM :
همانطور كه ذكر شد، روشهای گوناگونی برای تحلیل، برنامهریزی، زمانبندی و كنترل پروژه ابداع شدهاند؛ كه روش نمودار میلهای و روشهای تحلیل شبكه از جمله رایجترین آنها هستند. روشهای تحلیل شبكه؛ كه در آنها از نمودارهای شبكه استفاده میشود، برای جبران تقاط ضعف عمده نمودارهای میلهای ابداع شدهاند. اساس این روشها عموما بر نظریه گراف مبتنی است. روش CPM نیز جزء روشهای تحلیل شبكه است.
یك شبكه، تصویری از پروژه است كه فعالیتهای پروژه و روابط میان آنها را نشان میدهد. شبكه مانند قلب در كالبد روشهای تحلیل شبكه است. مدیر پروژه، كارشناسان، پیمانكاران و واحدهای سهیم در اجرای پروژه، با در اختیار داشتن شبكه، میتوانند تصورات و فرضیات قبلی خود درباره فعالیتهای پروژه و روابط میان آنها را به طور عینی بررسی كرده و آنها را اصلاح نمایند. برای ترسیم شبكه كه در واقع تصویر عینی روابط فعالیتهای پروژه است، باید روابط میان فعالیتهای پروژه را تعریف و تعیین كرد.[5]
در هر شبكه حداقل یك راه(از اولین واقعه شبكه شروع و تا آخرین واقعه پروژه) وجود دارد؛ كه شامل طولانیترین زمان است. به این مسیر یا راه، مسیر بحرانی گفته میشود. رویدادهای بحرانی در یك شبكه، رویدادهایی هستند كه دارای كمترین شناوری(كه معمولا صفر است)، هستند؛ یعنی تفاضل بین زودترین و دیرترین تاریخ وقوع(شناوری) این رویدادها، صفر است. مسیر بحرانی نیز مسیری است كه از آغاز تا پایان همواره از رویدادهای بحرانی عبور میكند.[6]
مسیر بحرانی در واقع، وقتگیرترین توالی رخدادها و فعالیتهای لازم برای تكمیل پروژه است؛[7] که مدت اجرای پروژه نیز برابر طول مسیر بحرانی است.[8]
در روش مسیر بحرانی با استفاده و توجّه كامل به مدت زمان، ارتباطات، وابستگیها و توالی فعالیتها، زودترین و دیرترین زمان شروع و خاتمه هر فعالیت، به طور قطعی، تعیین و مشخص میشود. توجه اصلی این روش روی محاسبه زمانهای شناوری(فرجه) و میزان انعطاف در زمان اجرای فعالیتها است.[9]
موارد استفاده از CPM
قبل از اینكه مشخص شود كه روش CPM با چه پروژههایی تناسب دارد، باید فعالیتها را با توجه به احتمال اجرا و زمان اجرای آنها، تقسیمبندی كرد.
در یك پروژه، تعدادی از فعالیتها هستند كه در زمان برنامهریزی(قبل از اجرا) مشخص است که به طور قطعی و مسلم انجام خواهند شد؛ كه به آنها "فعالیتهای قطعی" میگویند. ولی ممكن است اموری وجود داشته باشند، كه انجام آنها الزامی شود و یا ممكن است كه احتیاجی به انجام آنها نباشد. برای مثال در پروژه تعمیرات اساسی كارخانه، قبل از توقف ماشینها و بازرسی قطعات، نمیتوان گفت كه آنها احتیاج به تعویض دارند یا خیر، به چنین فعالیتهایی كه انجام آنها قطعی نباشد؛ "فعالیتهای احتمالی" میگویند. همچنین از نظر طول زمان اجرای یك فعالیت نیز فعالیتها را میتوان به دو گروه: فعالیتهای دارای زمان معین و فعالیتهای دارای زمان احتمالی تقسیمبندی كرد. فعالیتهای دارای زمان احتمالی، برخلاف فعالیتهای دارای زمان معیّن، زمان اجرای آنها ثابت نیست و این زمان نسبت به حد متوسط برآوردها، انحراف زیادی دارد. مثلا در فصول بارندگی و در مناطق پرباران، فعالیتهای جادهسازی، به علت بارندگی، دارای زمان احتمالی هستند.
برای پروژههای فاقد فعالیتها و زمانهای احتمالی، روش CPM مناسب است. همچنین برای پروژههای فاقد فعالیتهای احتمالی، ولی دارای زمانهای احتمالی، روش PERT مناسب است. برای پروژههای دارای فعالیتهای احتمالی كاربرد GERT مناسبتر است.[10]
دو روش PERTو CPM دارای اختلافات عمده با همدیگر نیستند، بلكه فقط روش محاسبه مدت زمان انجام فعالیتها در این دو متفاوت است. در برآورد مدت زمان فعالیتها در روش PERT از متوسط زمان مورد انتظار و در CPM از محتملترین زمان ممكن استفاده میشود.[11]
امروزه با كاربرد روشهایی مانند PERT و CPM، علاوه بر محاسبات زمانی، مسائلی، نظیر تخصیص و تسطیح منابعی مانند هزینه نیروی انسانی و تجهیزات و موازنه هزینه و زمان، قابل حل هستند.[12]
[1]. رضائیان، علی؛ اصول مدیریت، تهران، سمت، 1376، چاپ هشتم، ص86.
[2]. همان، ص113.
[3]. حاجشیرمحمدی، علی؛ مدیریت و كنترل پروژه، اصفهان، انتشارت جهاد دانشگاهی، 1378، چاپ اول، ص22.
[4]. حاجشیرمحمدی، علی؛ ص23-22.
[5]. نادریپور، محمود؛ برنامهریزی و كنترل پروژه، تهران، سازمان مدیریت و برنامهریزی كشور، 1379، چاپ چهارم، ص114- 105.
[6]. حاج شیر محمدی؛ ص106- 104.
[7]. رابینز، استیفنپیدی و سنزو، دیوید ای؛ مبانی مدیریت، سیدمحمد اعرابی و محمدعلی حمیدرفیعی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1379، چاپ اول، ص 115.
[8]. نادریپور، محمود؛ ص189.
[9]. انستیتیو مدیریت پروژه آمریكا، دانش مدیریت پروژه، حمید آلادپوش، مركز فرهنگی-انتشاراتی حامی، 1380، چاپ دوم، ص103.
[10]. حاج شیر محمدی؛ ص41- 38.
[11]. انستیتیو مدیریت پروژه آمریكا؛ چاپ دوم، ص154-153.
[12]. حاجشیرمحمدی علی؛ ص25.
برگرفته از سایت : /http://www.pajoohe.com
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۲۹ ساعت ۲:۱۰ ق.ظ توسط
|